قاصد

 

  

قاصدک زیاد بود ...بچه که بودم ... باد میاوردشان داخل حیاط و من با خوشحالی میدویدم : "خبر ..خبر .. قاصدک برایم خبر آورده .. "

و بعد خیلی آرام و باملاحظه برش میداشتم و میبردم در پستوی خانه قایمش میکردم .

الان سالهاست که دیگر قاصدک با باد نمی آید و یا..شاید هم من دیگر به حیاط سرنزنده ام ..

 

نگین

 

 

 

می گویند  :

                 از این دنیا فقط یک چیز میبریم ..آن هم کفن است و باقی اعمالمان است  

 

 

می گویم  :

               از آن دنیا تنها یک چیز آوردیم و فقط یک چیز برمی گردانیم و آن هم  

 

                  عشق  است .