خواست

تمام شب را به گناه نشست ، آنقدر که شفق پدیدار گشت . 

 

و بعد با خود اندیشید چرا همیشه باید خجلت زده باشد ،  

 

همیشه نگران از گناه 

 

همیشه عذاب وجدان و همیشه دورافتادگی ، 

 

و اندیشید که اندوهش شاید که به خاطر ثانیه هاست  

 

و گفت : میشود من گناه کنم ولی همیشه نزدیک بمانم ؟! 

 

ادامه دارد

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد